حقوق بین الملل/علیرضاتاج آبادی
اهمیت و نقش سازمانهای بین المللی غیر دولتی تالیف کارولین استفانوس؛ ترجمه: حسین قلجی
پنجشنبه 29 آبان 1399 - 10:47:49
تاج پرس
به کوشش،علیرضاتاج آبادی

تعریف سازمانهای غیر دولتی

سازمانهای غیردولتیNon-Governmental Organizations)) عموماً به عنوان سازمانهایی که بوسیله دولتها یا توافقات میان آنها بوجود نیامده‌اند شناخته می‌شوند. طبق نظر هارولد جاکوبس (Harold Jacobson) نویسنده, یکی از منابع موثق در بحث سازمانهای بین‌المللی, این سازمانها هم مانند سازمانهای بین‌الدولی (IGO) دارای جلسات زمانبندی شده بین اعضاء, نمایندگان, تصمیم‌گیران مشخص و یک هیأت مدیره دائمی هستند. [1] بعلاوه اعضای آنها معمولاً افراد و موسسات خصوصی هستند و تقریباً همگی ارتباطات زیادی با سازمانهای دیگر برقرار می‌کنند. تنوع گسترده‌ای از کارکرد NGO ها در درگیری‌های دائمی، حل منازعات و همچنین در حوزه‌های کمکهای بشر دوستانه, توسعه, حقوق بشر, استقرار صلح و حوزه‌های دیگر شاهد هستیم.

با وجود اینکه سازمانهای غیر دولتی (NGO) بعضاً به جای «سازمانهای مردمی»، «جنبشهای اجتماعی», «گروههای بزرگ» و «جامعه مدنی» استفاده می‌شود اما در حقیقت NGO ها با هیچ کدام از آنها یکی نیستند. «سازمانهای مردمی» عموماً گروههای منطقه‌ای و سازمان یافته از افراد هستند که برای تقویت قدرت عمل اعضای آنها در مسائل خاص بوجود آمده‌اند. البته برخی از NGOها سازمانهای مردمی هم هستند اما مفهوم NGO گسترده‌تر است. مفهوم «جنبشهای اجتماعی» وسیعتر و گسترده‌تر از سازمانهاست. جنبش اجتماعی عرصه وسیع جامعه را شامل می‌شود که در پی بر انگیختن و بوجود آوردن تغییرات اجتماعی در حوزه‌هایی مثل خلع سلاح, محیط زیست, حقوق مدنی و جنبش زنان است.[2] «گروههای بزرگ» مفهوم جدیدی است که در جریان نشست سازمان ملل در ریو در سال 1992 به منظور ایجاد یکپارچگی میان گروههای اجتماعی و دولت ملتها و سازمانهای بین‌الدولی(Intergovernmental Organizations) در مورد مسائل مربوط به محیط زیست و توسعه در دستور کار قرار گرفت. NGO ها به عنوان یک شخص جدا از این اشخاص شناخته می‌شوند امّا در عین حال اشتراکات بسیاری با آنها دارند. [3] نهایتاً «جامعه مدنی» واژه ایست که در پایان جنگ سرد و برای توصیف آنچه که در یک دولت مستبد فراموش شده به نظر می‌رسد، یعنی: مشارکت جمعی گسترده و دخالت در اداره جامعه که از ضروریات حکومتهای دموکراتیک هستند کاربرد همگانی یافت.

در حالی که این بحث مطرح است که NGO ها صدای مردم هستند با این وجود یک استدلال عکس آنرا بیان می‌کند بر اساس این استدلال NGO ها بوسیله عضویت و تمرکز رهبری که بیشتر در کشورهای ثروتمند و شمال قرار دارند به پشتیبانی از این دولتها اقدام می‌کنند.[4] برخی دیگر هم معتقدند که تصمیم‌گیری در NGO ها مسائلی مانند تعهد, انتخاب مردمی و مسئولیت را بر آورده نمی‌کند.

خود NGO ها ممکن است محلی, ملی, یا بین‌المللی باشند. برخی اوقات NGO های بین‌المللی با عنوان INGO شناخته می‌شوند. اکثر NGO‌ های به رسمیت شناخته شده از سوی شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل(ECOSOC)، بین‌المللی دانسته می‌شوند امّا بر خلاف باور عامه اولین گروه از NGO ها شناخته شده از طرف ECOSOC در دهه 1940 شامل چندین NGOی ملی نیز بوده است. همه NGها یکدست نیستند. لیست طولانی‌از اسامی اختصاری که جمع‌آوری شده است تأئیدی بر این ادعاست . به عنوان مثال: NGO ها INGO (International Organizations) (جهانی), BINGO (Business International NGO) (تجاری)، RINGO (Religious International NGO) (مذهبی), ENGO (Environmental NGO) (محیط زیست), CONGO (Government- Operated NGO) (دولت- ساخته که دولتها برای جایگزینی سازمانهای غیر دولتی در جهت کسب مساعدت خارجی بوجود آورده‌اند). QUANGO (Quasi- nongovernmental NGO) (نیمه دولتی سازمانهایی که تا اندازه‌ای از سوی دولتها حمایت می‌شوند) و بسیاری از سازمانهای مختلف دیگر.

با اینکه برخی گروههای دیگر از سازمانها هم غیر دولتی هستند امّا مشمول مفهوم NGO نمی‌شوند. این واژه به روشنی شرکتهای منفعت گرا، معاهدات خصوصی و شرکتهای چند ملیتی (MNCS) را استثنا می‌کند (هر چندگاه همکاریهای ایجاد شده توسط MNC ها مانند اتاق بازرگانی جزء سازمانهای غیر دولتی محسوب می‌شوند) همچنین جنبشهای آزادی‌خواه, احزاب سیاسی جزء سازمانهای بین‌المللی غیر دولتی به شمار نمی‌روند. متأسفانه اخیراً برخی خارج از چارچوب سازمانهای بین‌المللی بخصوص نویسندگان نظامی جنبشهای تروریستی را به NGO ها منتسب کرده‌اند, شاید این اقدامات در راستای بی اعتبار کردن NGO ها باشد. پتر ویلتس(Peter Willetts) یکی از صاحب‌نظران NGO ها را اینگونه تعریف می‌کند: «تعهد در جهت خشونت‌زدایی محترم‌ترین اصل تعریف کننده یک سازمان بین‌الملل است.»[5]

چرا سازمانهای غیر دولتی اهمیت دارند؟

در اوایل دهه 1990 اهمیت NGO برای همگان روشن شد. NGO ها در کشورهای در حال توسعه به منظور برقراری پیوندهای نزدیک برای بهره برداری از منابع سطح زمین و مهمتر از آن کمک برای تأمین مخارج توسعه (که بسیار ارزانتر از کمکهای دولتها و یا سازمانهای بین‌الدولی است) بنیان گذاشته شدند.

همانطور که گزارش دبیر کل سازمان ملل در سال 1998 اعلام می‌کند: از لحاظ پرداخت وام, سازمانهای بین‌المللی غیر دولتی در کل دومین یاری کننده در مسیر توسعه به شمار می‌روند.[6] در سال 1992 مقاله‌ای در نیویورک تایمز درست قبل از کنفرانس سازمان ملل درباره توسعه و محیط زیست، اجرأی برنامه‌های توسعه محور توسط NGO ها مانند برنامه تریکل‌آپ(Trickle-UP Program) را مورد انتقاد قرار دارد و بر ارزش پابین و خطر بالای آنها تأکید کرد. [7] NGO‌ها نقش جدیدی در مسائل بشر دوستانه از طریق مأموریتهای مداوم در حفظ صلح ایفا می‌کنند. این سازمانها به طور روز افزون در روابط سازمان ملل مورد توجه قرار می‌گیرند و برخی دیگر نیز در پی برقراری روابط دوستانه با اعضای شورای امنیت هستند تا در مواقع لازم فعالیتهای خود را هماهنگ نمایند.

هم تعداد سازمانهای غیر دولتی و هم مشارکت آنها در تصمیم گیری‌های ملی و بین‌المللی بخصوص بعد از نیمه دوم قرن 20 به صورت چشم‌گیری افزایش یافته است. در زمان بنیانگذاری سازمان ملل در سال 1945 حدود 2865 سازمان بین‌المللی غیر دولتی وجود داشت. در سال 1990 در مقایسه با 3443 سازمان بین‌الدولی و 200 دولت ملت تعداد سازمان غیر دولتی به 13591 سازمان افزایش یافته است.[8] NGO ها در مسائل مرتبط با حقوق بشر, توسعه, محیط زیست و خلع سلاح شناخته شده هستند این بدلیل نقشی است که آنها در تأثیرگذاری بر سیاستگذاری در سازمان ملل و در دولت - ملتها داشته‌اند.[9]

همچنین NGO ها در درگیری‌های سازش ناپذیر دارای اهمیت می‌باشند د رأین مسئله نقش سازمانهای غیر دولتی چند بعد دارد از آنچه حل‌کنندگان منازعات به عنوان دیپلماسی انجام می‌دهند تا نظارت بر انتخابات, خلع سلاح و حقوق بشر. مری‌اندرسون(Mary Anderson) بر اهمیت هر دو جنبه فعالیت NGO ها (کمکهای بشر دوستانه- حل منازعات) و مهمتر از آن بر بی‌ضرر بودنشان تأکید کرده است.[10]


سازمانهای غیر دولتی و سازمان ملل متحد

پیشنهادات مقدماتی امریکا برای یک سازمان بین‌المللی عمومی در 18 جولای 1944 و یا توافقات دامبارتن‌اوکس (Dumbarton Oaks) که بین چهار قدرت بزرگ یعنی امریکا, انگلستان, شوروی و چین در 7 اکتبر 1944 حاصل شد, هیچ یک اشاره‌ای به نقش سازمانهای بین‌المللی غیر دولتی نداشت غیر از یک مورد که آنهم در کارگزاریهای تخصصی سازمان ملل آمده بود.[11]

با این حال هیأت نمایندگان امریکا در کنفرانس سان فرانسیسکو نمایندگانی از 42 سازمان ملی را به عنوان مشاور در بر می‌گرفت. این هیأت نمایندگان شامل اقشار زیر بود: قشر کارگر, حقوقی, کشاورز, تجار, زنان، کلیسا, بازنشستگان و گروههای شهری و اجتماعی. پیشنهاد این هیأت درباره بند مشورت سازمانهای بین‌المللی و ECOSOC منجر شد به گنجاندن ماده 71 در منشور که NGO ها را با این بیان مجاز می‌کند:[12]

«شورای اقتصادی اجتماعی می‌تواند در مورد مشاوره با سازمانهای غیر دولتی که در حوزه صلاحیتهایش هستند به توافقات سودمند برسد. هر یک از توافقات در شرایط مقتضی هم می‌تواند یا سازمانهای ملی ایجاد شود البته بعد از رأیزنی با اعضای سازمان ملل که علاقمند هستند.»

هنگام برگزاری کنفرانس سازمان ملل در مورد محیط زیست و توسعه در سال 1992 حدود 1420 سازمان بین‌المللی غیر دولتی نمایندگانی برای شرکت در کنفرانس ریو فرستادند این در حالیست که تقریباً 25000 فعالیت و مشارکت از سوی 9000 سازمان بین‌المللی غیر دولتی فضایی جهانی را از NGO های هم جهت ایجاد کرده بود.


 


جدول شماره 1

تعداد سازمانهای بین‌المللی غیر دولتی در موقعیت مشورتی با شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل



سال


عمومی


تخصصی


متفرقه


جمع


1948


7


32


2


41


1968


12


143


222


377


1991


41


354


533


928


1993


42


376


560


978


1995


69


436


563


1068


1996


81


499


646


1126


1997


88


602


666


1356



منبع: سازمان ملل. گزارش سالیانه دبیر کل 8 س 1998 با عنوان: فعالیت سازمانهای غیر دولتی


  



با افزایش علاقه به مشورت با سازمانهای غیر دولتی, در سال1993 ECOSOC یک بازنگری در ترتیبات مشورتی با NGO ها را درخواست کرد. این عمل در جهت توسعه قوانین مرتبط با مشارکت NGO ها در کنفرانسهای سازمان ملل, ترتیبات عملی کمیته‌های NGO و سهم NGO ها در دبیرخانه صورت گرفت.[13] در 35 جولای 1996 در چهل و نهمین نشست ECOSOC قطعنامه‌ای در مورد به روز کردن ترتیبات مشورت با NGO ها به تصویب رسید. همانند دو قطعنامه قبلی در این قطعنامه ترتیبات اینگونه مشخص شده است:[14] حالت مشورتی عمومی (سازمانهایی که مرتبط با فعالیتهای عمومی شورا هستند و به طور گسترده معّرف بیشتر کشورها هستند), حالت مشورتی خاص (سازمانهایی که دارای صلاحیت تخصصی در حوزه‌های فعالیت شورا هستند) و حالت متفرقه (سازمانهای مفید دیگر) و به برخی دیگر از سازمانها حق حضور در جلسات و دریافت اسناد داده شده است.

ECOSOC در دهه 90 مدت زیادی با مجمع عمومی و دبیرخانه درباره مسئله وارد کردن NGO ها در ساختار سازمان ملل دست و پنجه نرم کرده و سرانجام در ژوئن 2004 اعضای برجسته دبیرخانه گزارش خود را در مورد جامعه مدنی و روابط سازمان ملل منتشر کرد که بیان می‌داشت: سازمان ملل باید:

· به مشارکت و همکاری بیشتر توجه کند

· تکیه خود را بر دولتهای بیطرف بگذارد

· گفتگوی میان شورای امنیت و NGO را تضمین نماید

· با نمایندگان NGO ها ارتباط بیشتری داشته باشد.

همچنین این گزارش پیشنهاد می‌کرد یک هیأت کوچکی تحت نظر مجمع عمومی و دبیرخانه با مسئولیت فراهم کردن همکاری و همگرأیی بیشتر ایجاد شود. این هیأت تنها شامل نمایندگان NGO ها و جامعه مدنی نخواهد شد بلکه نمایندگان منتخب تجار و کمیته‌ای در مسائل محلی را نیز در بر می‌گیرد.[15]

واکنش سازمانهای غیر دولتی به این پیشنهادات بسیار متفاوت و متغییر بوده است. از علاقه‌مندی نسبت به امکان نزدیک شدن به مجمع عمومی تا ترس از اینکه تنها حرکتی در کاهش نقش تجارت آزاد در ساختار سازمان ملل باشد.


فعالیت سازمانهای غیر دولتی در حوزه سازمان ملل

 


 سازمانهای بین‌المللی غیر دولتی از نقش مشورتی خود با سازمان ملل در جهت اثر گذاشتن بر منازعات بی‌پایان به شیوه‌های مختلف استفاده می‌کنند. آنها در پی آن هستند که مجمع عمومی و دیگر بخشهای سازمان ملل را برای تصویب قطعنامه‌‌هایی در موضوعات خلع سلاح, توسعه, حقوق بشر و موضوعات دیگر که جزء علل و ریشه‌های اصلی منازعات هستند مُجاب نماید. این سازمانها به توسعه نهادهای جدید سازمان ملل و معاهدات کمک زیادی کرده‌اند. آنها در صدد بوده‌اند تا مباحثات جدیدی مانند محیط زیست, حقوق زنان و کودکان را در حوزه صلاحیت سازمان ملل بگنجانند آنها از طریق دیوان بین‌المللی از اعضای سازمان ملل برای مسائل تسلیحاتی و خلع سلاح در خواستهایی کرده‌اند و در توسعه دیوان بین‌المللی دادگستری اهمیت فراوانی داشته‌اند و نیز در کمکهای بشر دوستانه، باز پرداخت بدهی‌ها و اجتماعاتی که اخیراً برای جلوگیری از بروز منازعات فعالیت می‌کنند ایفای نقش کرده‌اند.

برای مثال در برنامه دیوان بین‌المللی که در 1986 در نیوزلند آغاز شد, مسئولیت ارائه نظریات و دیده‌ها به سازمان بهداشت جهانی و مجمع عمومی در مورد سلاحهای هسته‌ای و محیط زیست بر عهده سازمانهای غیر دولتی گذاشته شد. سازمان جهانی فیزیکدانان علیه جنگ هسته‌ای (IPPNW) که در سال 1985 موفق به کسب جایزه صلح نوبل شد بیانیه‌ای در حمایت از قطعنامه نشست جهانی در سال 1988 صادر کرد. همچنین طرحی از سوی دفتر همکاری حقوقدانان علیه سلاحهای هسته‌ای (IALANA) به کشورها ارسال شد و توسط روزنامه‌ها هم مورد حمایت قرار گرفت تا همه جهانیان برای آن اقدام نمایند.

با استفاده از ماده 66 منشور (که به بخشهای دیگر اجازه می‌دهد برای بیان نظرات دیدبانی که دیوان بین‌المللی درخواست نموده در مجمع عمومی حضور یابند) سازمان جهانی فیزیکدانان علیه جنگ هسته‌ای (IPPNW) سازمان بهداشت جهانی را متقاعد کرد تا قطعنامه‌ای در موضوع یاد شده در 14 می 1993 تصویب کند.[16] دو سازمان یاد شده بعد از اینکه بررسی مسئله به دیوان رفت در سپتامبر 1993 طرحهایی را مطرح کردند که مورد پذیرش بسیاری از کشورها قرار گرفت. دیوان بین‌المللی در طول سال‌های 1994 و 1995 در حال رسیدگی به دادخواستها و مدارک وکلای شهروندان بود.

دولتهای دارای سلاحهای هسته‌ای و برخی دیگر استدلال می‌کنند که مجمع عمومی سازمان ملل مسئول اصلی رسیدگی به اینگونه مسائل است نه سازمان بهداشت جهانی (WHO). کمیته حقوقدانان در سیاست هسته‌ای, نمایندگان امریکا در سازمان (IALANA) به مجمع عمومی فشار وارد می‌کرد تا قطعنامه‌ای تصویب نماید. قطعنامه‌ای با دستاورد حمایت از فعالیتهای صلح‌آمیز در 18 نوامبر 1994 توسط مجمع عمومی به تصویب رسید. در آن روزها پرونده به دیوان بین‌المللی رسیده بود و دادگاه در 8 جولای 1996 رأی خود خود را اینگونه صادر کرد: تهدید و یا استفاده از تسلیحات هسته‌ای بر خلاف قانون جنگهای مسلحانه و حقوق انسان‌دوستانه بین‌المللی است. امّا در مورد دفاع از خود اظهار نظری نکرد.

در این پرونده NGO ها از طریق دولتها و نهادهای مشورتی با ECOSOC وارد عمل شدند تا رأیی از دیوان دادگستری بین‌المللی بدست آورند که دولتهای قدرتمند هسته‌ای مخالف آن بودند. این طرح در چندین پرونده دیگر در خارج از حوزه‌های اقتصادی سیاسی مورد تقلید واقع شد. کوفی عنان (Kofi Annan) دبیر کل سازمان ملل مکرراً اهمیت نقش NGO ها در توسعه دیوان بین‌المللی و حل مسئله مناطق مین‌گذاری شده در 1997 را گوش زد کرده است.

سازمان جهانی مبارزه با مین‌گذاری (ICBL) توانست به صورت موفقیت آمیز هم دولتها و هم NGOهای دیگر را بسیج کند به طوری که کنوانسیون اُوتاوا (Ottawa convention) توسط همه 122 کشور در دسامبر 1997 امضا شد. در سپتامبر 1998 که بورکینافاسو به عنوان چهلمین کشور به معاهده منع مین‌گذاری پیوست یک رکورد در مدت یک معاهده جهانی ثبت شد. این اقدام یک همکاری یگانه بین گروه متشکلی از حکومتها و سازمانهای مبارزه با مین‌گذاری بود که در سلسله نشستهایی در وین, بن, بروکسل و اُسلو در طی سال 1997 حاصل شد این همکاری خارج از سیستم سازمان ملل بود و به جای اجماع بر رأی اکثریت متکی بود. در این مسئله سازمان ICBL در مذاکرات شرکت می‌کرد و سعی در متقاعد کردن دولت‌ها داشت.

اکنون(سپتامبر 2004) معاهده دارای 143 عضو از میان دولتها, 19 عضو دیگر و 42 عضو غیر دولتی است, سازمانهای غیر دولتی هنوز امضا و تصویب معاهده را تشویق و رعایت آنرا کنترل می‌کنند.

مذاکرات غیر رسمی مکانیزمهای مهمی هستند که NGOها را به سازمان ملل مرتبط ساخته‌اند. در اوایل سال 1995 جیم پل (Jim paul) و عده‌ای دیگر شروع به ثبت گروههای عملیاتی سازمانهای غیردولتی در شورای امنیت کردند. در کمکهای بشر دوستانه و مسائل امنیتی هماهنگی‌ها پر رنگ تر شده و گاه منجر به مباحثاتی بین اعضای شورای امنیت و سازمانهای بشر دوست شده است. به طور کلی 30 NGO در این زمینه به نمایندگی از گروههای مختلف فعالیت می‌کنند 6 NGO مذهبی, 6NGO حقوق بشر, 2 گروه زنان و تعدادی در مورد کمکهای بشر دوستانه و توسعه همچنین گروههای دیگر مانند صلح بین‌الملل, کمیته حقوقدانان در سیاست هسته‌ای, حامیان دیوان بین‌المللی, جنبش فدرالیسم ،بنیاد خیریه سازمان ملل و دادگاه صلح لاهه. این سازمانها به صورت گسترده و خصوصی با اعضای شورای امنیت دیدار کرده و اطلاعات میدانی خود از مناطق بحرانی را در اختیار آنها گذاشته‌اند.[17] اکنون دفتر همکاری سازمان ملل (Quaker UN Office) به عنوان یک NGO کوچک امّا تأثیر گذار که در راستای تسهیل کار نمایندگان فعالیت می‌کند در سازمان دایر است و برخی اوقات در مورد موضوعات مربوط به مسائل زیست محیطی بین طرفین جنگ جلساتی برگزار می‌کند. کواکرز (Quakers) و منونیتز (Mennonites) هر دو از سازمانهای عملیاتی غیر دولتی هستند که پیوسته نقش میانجی‌گری در درگیرها را بازی می‌کنند.

NGO های زیاد دیگری هم هستند که مستقیماً در حل منازعات تلاش می‌کنند سازمانهایی مثل پاگواش (Pugwash) و دارت موث (Dartmouth) در دهه‌های زیادی فعالیت کرده‌اند بخصوص در مسائل مربوط به کنترل تسلیحات و مرزبندیهای دوره جنگ سرد. عملکرد جامعه سنت ایگیدیو (sant Egidio) هم در نقش مکمل مذاکرات صلح موزامبیک بسیار مهم بوده است.

سازمان بین‌المللی بحران (International crisis Group) بر ظهور علائم نسل کشی، علاوه بر دیگر عملکردهایش کنترل داشته است. سازمان جستجو برای زمینه‌های مشترک (search for common Ground) در حمایت از صلح و حقوق زنان در جنگها اقداماتی انجام داده از جمله در بروندی (Burundi) اقدام به تأسیس رادیو کرده است تا ندای صلح را منتشر نماید.[18] سازمان هشدار جهانی (International Alert) و سازمان (FEWER) بسیاری دیگر از NGO ها در مورد اخطار دادن در مورد قانونشکنی‌های آغازگر منازعات فعالیت می‌کنند. سازمان جامعه بین‌المللی زنان در صلح و آزادی (Women`s lnternational League of peace Freedom) در مذاکرات خلع سلاح در نیویورک یکی از اولین گروههایی بودند که با شورای امنیت در تصویب قطعنامه 1325 سال 2000 همکاری می‌کردند.

نقش NGO ها در درگیری‌ها این موارد را شامل می‌شود, پایان دادن مستقیم, دیپلماسی, میانجیگری, همکاری در نظارت بر انتخابات, حمایت از حقوق بشر و تشویق دولتها به ایجاد شرایط پایدار صلح و امنیت. NGO ها غالباً در مسائل مختلف جهانی نقش مثبت داشته‌اند. گرچه NGO ها بازیگران متقدم این صحنه‌ها نبوده‌اند امّا بدون کمک آنها انجام بسیاری از کارهای دولتها و سازمانهای دیگر امکان پذیر نیست.

منابع


[1]Harold K. Jacobson. 1984. Networks of Interdependence: International Organizations and the Global Political System. Second edition. (New York: Alfred A. Knopf, 1984), 4-10.
[2] For definition and discussion of these and other social movements see Roger S. Powers and William B. Vogele (eds.), 1997, Protest, Power, and Change: An Encyclopedia of Nonviolent Action from ACT-UP to Women`s Suffrage. New York: Garland Publishing Inc.
[3] Section 3, Chapters 23-32, "Strengthening the Role of Major Groups," includes women, children and youth, indigenous people, NGOs, local authorities, workers and trade unions, business and industry, the scientific and technological community, and farmers. See United Nations Department of Public Information, Earth Summit Agenda 21: the United Nations Programme of Action from Rio. New York: UN DPI/1344, April 1993, pp. 219-245.
[4] See for example Elise Boulding, 1977, Women in the Twentieth Century World. New York: John Wiley, pp. 165-218, for the argument that NGOs represent the voice of the people in a landscape of money and power.
[5] Peter Willetts. "Non-Governmental Organizations," Article 1.44.3.7 in UNESCO Encyclopedia of Life Sciences.
(www.staff.city.ac.uk/p.willetts/CS/NTWKS/NGO-ART.HTM).
[6] Report of the Secretary-General: Arrangements and practices for the interaction of non-governmental organizations in all activities of the United Nations system. A/53/170 (10 July 1998)
[7] Paul Lewis, "Fixing World Crises Isn`t Just a Job for Diplomats," New York Times, April 5, 1992, section 4, p 4.
[8] Compiled by author from Yearbook of International Organizations, 1990-91. Table 4, pp. 1665-68.
[9] One of the first major news articles on NGOs at the UN was Paul Lewis, "Fixing World Crises Isn`t Just a Job for Diplomats," New York Times, April 5, 1992, section 4, p. 4, which looked at NGOs in the context of the UNCED PrepCom.
[10] Mary Anderson. Do No Harm: How Aid Can Support Peace - or War. Boulder, Colorado: Lynne Rienner Publishers, 1999.
[11] See first text in U.S. Department of State, Postwar Foreign Policy Preparation, 1939-1945, Publication 3580 (February 1950) Appendix 38, pp. 595-606.
See second text in "Dumbarton Oaks Proposals for the Establishment of a General International Organization," in U.S. Department of State, Dumbarton Oaks Documents on International Organization, Publication 2257 (1945), pp 5-16.
[12]For more detailed discussion of the early stages of NGO consultative status in the UN, see Carolyn M. Stephenson, "NGOs and the Principal Organs of the United Nations," in Paul Taylor and A.J.R. Groom (eds.), The United Nations at the Millennium: The Principal Organs. (London: Continuum, 2000), 273-276.
[13] ECOSOC Resolution 1993/80, 30 July 1993.
[14] For more detail on the further development of UN-NGO relations, see Stephenson, 276-294.
[15] Report of the Secretary-General`s Panel of Eminent Persons on Civil Society and UN Relationships, June 21, 2004.
[16] http://www.un.org/reform/panel.htm
[17] Global Policy Forum, NGO Working Group on the Security Council Information Statement July 2003. www.globalpolicy.org/security/ngowkgrp/statements/current.htm.
[18] Herding Cats



http://tajpress.ir/fa/News/8602/اهمیت-و-نقش-سازمانهای-بین-المللی-غیر-دولتی-تالیف-کارولین-استفانوس؛-ترجمه-حسین-قلجی
بستن   چاپ