فرخی آخرین نفس‌هایش را اینجا کشید
شنبه 5 مهر 1399 - 16:56:12
خبرنگار فاطمه رهبر یزدی
تاج پرس/یزد

مکانی که این روزها از آن به عنوان موزه قصر در پایتخت کشورمان باد می‌شود، در سال‌های نه چندان دور، آخرین منزلگاه بسیاری از مخالفان حکومت جور وقت بود و فرخی یزدی شاعر دهان دوخته یزدی و از تاثیرگذاران دوره‌ی مشروطه نیز یکی از همین افراد بود، اسارت وی در این زندان واپسین روزهای زندگی‌اش را رقم زد به طوری که دیگر هیچ وقت به خانه بازنگشت و یزد بار دیگر روی فرخی را به خود ندید.

فرخی یزدی شاعر و روزنامه‌نگار آرمان‌گرا و مشروطه‌خواهی که در جایگاه نماینده مردم یزد در مجلس شورای ملی برای تحقق آرمان‌های خود می‌کوشید، در یکی از سلول‌های این زندان مخوف  برای همیشه دار فانی را وداع گفت و ماماوران حکومتی وقت با تزریق سوزن هوا به زندگی‌اش پایان دادند.

 آخرین منزلگاه فرخی یزدی که امروزه با عنوان «سلول فرخی» از آن یاد می‌شود، هم زمان با مرمت مجموعه تاریخی موزه قصر، مرمت و مجسمه‌ی این شاعر آزادی‌خواه یزدی در حین نوشتن آخرین اشعارش بر دیوار سلول برای یادبود نصب شده است.

در راهرویی به سمت آخرین منزلگاه شاعر دهان دوخته و آزادی‌خواه یزد قدم می‌زنم، دو ردیف سلول که روبروی هم قطار شده‌اند و درهای آهنین آن‌ها قفل شده‌اند. این مکان تاریخی نیز این روزها همانند سایر مجموعه‌های تاریخی تهران به علت شیوع کرونا تعطیل است لذا اغلب چراغ‌هایش کم‌سو و بسیاری از بخش‌های آن خاموش هستند.

فرخی در سلول کوچکی ایستاده و دستانش روی دیوار گچی است، ذغالی در دست دارد، گویا آخرین اشعار زندگی‌اش را می‌نویسد.

مردی که در یزد برای تحقق بسیاری از آرمان‌های اجتماعی و کمک به مردم کوشید و نسبت به ظلم و جور حکومت به صورت عیان اعتراض کرد و روزنامه «توفان» را به نشان اعتراض، بدون هیچ نوشته‌ای و سفید توزیع کرد، در این زندان و پشت میله‌ها ترسیم شده است.

هر چند اصل اشعار فرخی روی این دیوار قبل‌تر از مرمت بنا از بین رفته است اما هنوز هم فضای وهم‌آلود زندان، فضای غم‌انگیز آخرین روزهای فرخی یزدی را به تصویر می‌کشد.

هر چند فرخی یزدی قبل از زندان قصر چند روزی را در زندان شهربانی در مقابل دارالحکومه سپری کرده بود و به واسطه تلاش‌های مادرش توانسته بود از زندان برهد ولی باز به زندان افتاده و روزها را به سختی می‌گذارند.

فرخی دوران سخت و پر پیچ و خمی را در داخل و حتی خارج از کشور گذراند و در حالی که از ایران گریخته بود، بلافاصله پس از دیدار با تیمورتاش تحت نظر قرار گرفت و اندکی بعد به بهانه بدهی به یک کاغذفروش، ابتدا به زندان ثبت و سپس به زندان شهربانی افتاد. هم‌زمان پرونده‌ای با اتهام «اسائه ادب(بی‌ادبی) به مقام سلطنت» برای وی تشکیل شد، ابتدا به 27 ماه و پس از تجدید نظر به 30 ماه زندان محکوم و به زندان قصر منتقل شد.

بنا به اظهار دادستان شهربانی، فرخی در بیمارستان زندان به وسیله تزریق آمپول هوا توسط پزشک احمدی کشته شد گرچه گواهی رئیس زندان، حاکی از فوت فرخی بر اثر ابتلا به مالاریا و نفریت است.

البته تاکنون نیز مدفن فرخی نامعلوم بوده است اما این احتمال وجود دارد که او در گورستان مسگرآباد به‌طور ناشناس دفن شده باشد.

بنا بر اظهارات «علی اصغر مونسان» وزیر میراث فرهنگی که در حوالی سال 81 به عنوان مدیر عامل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی شهر تهران مسئولیت داشته است، در زمان مرمت زندان قصر به سلولی برخوردند که بر دیوارهایش اشعار فرخی یزدی نقش بسته بوده و با توجه به این موضوع اتاق مذکور را به عنوان سلول فرخی یزدی شناسایی کرده و تنها آن را مرمت و بازسازی کرده و در معرض بازدید عموم قرار دادند.

 آخرین شعری که از فرخی بر تن دیار سلول پیدا شد چنین بود؛

«سوگواران را مجال بازدید و دید نیست/ بازگرد ای عید از زندان که ما را عید نیست/ عید نوروزی که از بیداد ضحاکی عزاست/ هرکه شادی می‌کند از دوده جمشید نیست/ بی‌گناهی گر به زندان مُرد با حال تباه/ ظالم مظلوم کش هم تا ابد جاوید نیست/ وای بر شهری که در آن مزد مردان درست/ از حکومت غیر حبس و کشتن و تبعید نیست»


http://tajpress.ir/fa/News/6529/فرخی-آخرین-نفس‌هایش-را-اینجا-کشید
بستن   چاپ